عروسکها قصههای پر غصه زیادی دارند؛ غصههایی که گاه به بهانههایی از زیر خاکستر بیرون میآیند؛ بهانههایی مثل برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی. مهم نیست در فاصله دوساله میان دورههای جشنواره، چند نمایش عروسکی و با چه شرایطی اجرا شدهاند، مهم این است که دو سال یکبار باید جشنواره را برگزار کنیم. حالا اما در آستانه جشنواره چهاردهم تئاتر عروسکی، قادر آشنا مردی که به تازگی مدیریت تئاتر کشور را بر عهده گرفته، قول میدهد عروسکیها از این سرگردانی بیرون بیایند و برای خودشان صاحب خانهای بشوند. او امیدوار است در مراسم پایانی جشنواره بتواند نشانی این خانه را به خانواده تئاتر عروسکی و البته تماشاگرانشان بدهد.
افسانه زمانی یکی از هنرمندان تئاتر عروسکی هرچند از شنیدن خبر خانهدار شدن هنرمندان عروسکی خوشحال میشود اما کمی نگران است؛ «اختصاص یک مکان به تئاتر عروسکی فی نفسه خوب است اما این خطر را دارد که داریم نمایش عروسکی را از انواع دیگر تئاتر جدا میکنیم. تئاتر عروسکی هم یک گونه تئاتری است و در تئاتر مدرن دنیا دیگر این حد و مرزها برداشته شده است و در نمایشهای صحنهای هم از تئاتر عروسکی و قابلیتهای آن استفاده میشود».
این همه ترس افسانه زمانی نیست که امسال با نمایش «ملی» جزو حاضران جشنواره است، او دغدغههای دیگری هم دارد؛ «داشتن یک سالن ویژه برای تئاتر عروسکی خوب است اما نباید مانع اجرای آثار در دیگر سالنها شود. اگر هنرمندی بنا به ضرورت شیوه اجرایش، درخواست اجرا در سالنی دیگر را داشته باشد نباید مانع از اجرای او در سالن مناسبش شویم».
او مشکلات را فراتر از اینها میداند؛ در نگاهی که به تئاتر عروسکی وجود دارد؛ «مسئولان باید نگاهشان را به تئاتر عروسکی تغییر دهند». این نکتهای است که زمانی بر آن تأکید دارد؛ «نیاز داریم نگاهمان را به تئاتر عروسکی تغییر دهیم. با این شیوه است که دیگر حد و مرز، تبعیض و مسائل مالی پیش نمیآید. جدا نکردن تئاتر عروسکی از تئاتر، این محدودیتها را از بین میبرد و بچههای عروسکی دیگر لازم نیست برای اجرای نمایش دو سال منتظر بمانند».
همین چند روز پیش بود که افسانه زمانی، زهرا صبری و زهره بهروزینیا به فاصله چند روز جوایز متعدد و معتبر بینالمللی را در کشورهای چین و لهستان بهدستآوردند و پرچم ایران را برافراشتند. شاید همین انگیزهها است که افسانه زمانی امیدوار است مسئولان نگاه مهربانتر و منصفانهتری به تئاتر عروسکی داشته باشند؛ «این جایزهها نشان میدهد تئاتر عروسکی ما ظرفیت خوبی دارد و بهتر است مسئولان هم کمی دوستانهتر به این هنر بنگرند».
علی پاکدست، دیگر هنرمند تئاتر عروسکی هم گلایههای بسیاری از این وضعیت دارد. او نخستین نکتهای که به آن میپردازد، ساختار مدیریتی تئاتر عروسکی است؛ «ما در تئاتر عروسکیمان هیچ ساختار تعریف شدهای برای مدیریت نداریم. هیچ عزمی را برای گسترش و حفظ این تئاتر جزم نکردهایم با اینکه میدانیم تئاتر عروسکی در جامعه ما یک ضرورت است اما نه برایش برنامهریزی داریم و نه راهکاری تعریف کردهایم». پاکدست بهعبارت معروف «کاشت، داشت، برداشت» اشاره دارد؛ «ما چه چیزی را کاشته، حفظ کرده و محصولش را برداشتهایم که بعد برایش جشن بگیریم و جشنوارهای برپا کنیم؟! باید ببینیم مدیریت تئاتر عروسکی بعد از این جشنواره چه برنامهای دارد».
اجراهای مقطعی تئاتر عروسکی فقط برای هنرمندان مشکلساز نیست بلکه تماشاگران و علاقهمندان این هنر را هم سرگردان میکند و این همان نکتهای است که پاکدست به آن توجه دارد؛ «ما برای تماشاگرمان چه برنامهریزیای داریم. آیا تماشاگر ما همیشه و بهطور مستمر با تئاتر عروسکی درگیر است؟ مخاطب ما کل جامعه ایران است نه فقط تهران. باید ببینیم مدیریت تئاتر بعد از برگزاری جشنواره چه برنامههایی برای مخاطبان این تئاتر در تهران و دیگر شهرها دارد. جشنواره باید محلی باشد برای اجرای آثاری که در طول سال برایش زحمت کشیده و با دقت و تمرکز خلقشان کردهایم؛آثاری که بازخورد تماشاگران هم بر آن اعمال شده باشد نه نمایشهایی که با شتابزدگی خود را به قطار جشنواره رساندهاند تا از نوبت اجرای عمومی جا نمانند».
این عضو گروه تئاتر عروسکی آران بزرگترین مشکل عروسکیها را نبود یک برنامهریزی بلندمدت میداند؛برنامهریزی بلندمدتی که هم کار هنرمندان را راحت کند و هم محاسن آن به تماشاگران مشتاقی برسد که خواهان تئاتر عروسکی در تمام ایران هستند اما او معتقد است آنچه در تئاتر عروسکی ما خیلی اندک به چشم میآید، ارادهای در اداره کل هنرهای نمایشی است که به مدیریت تئاتر عروسکی، بودجه و استقلال کافی بدهد و این هنر را بهسامان برساند. با این نگاه است که مسائلی مانند سالن و... به زیرمجموعههای این بحث تبدیل میشود.
علی پاکدست موفقیتهای بینالمللی بچههای عروسکی را مطرح کرده و به آن اشاره دارد؛ «تئاتر عروسکی ما نشان داده در دنیا حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما موفقیتهای بینالمللی به همت خود بچههای عروسکی است و سیستم مدیریت تئاتر ما کمترین سهم را در این موفقیتها دارد».
جشنواره تئاتر عروسکی انگیزهای شد برای فریبا رئیسی هنرمندی که مدتهاست مدیریت کانون تئاتر عروسکی در اداره کل هنرهای نمایشی را بر عهده دارد تا حرفهایش را مطرح کند. این کارگردان تئاتر عروسکی که همراه با تعدادی دیگر از همکارانش بهعنوان اعضای هیأت مدیره دفتر تئاتر عروسکی- که بعدتر به کانون تخصصی تئاتر عروسکی تغییر نام داد- امیدوار بودند با راهاندازی این دفتر فرصتی فراهم شود برای سر و سامان دادن به تولیدات تئاتر عروسکی تا تولیدات این رشته به جشنواره دوسالانه بند نباشد اما آنچه این هنرمندان میخواستند با آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت بود.
رئیسی روزهای موفقیت این دفتر را یادآوری میکند؛ «پایان سال 85نخستین فراخوان را دادیم. حدود 70 اثر به دست ما رسید که توسط بازخوانان حرفهای و مستقل بازخوانی شد و با توجه به امکانات موجود 10نمایش تصویب شد. قراردادهایشان با مشورت خودشان نوشته شد و حتی توانستیم رقم قراردادها را دو تا سه برابر افزایش دهیم. با این حرکت، سیستم تولید تئاتر عروسکی حرفهای شد. گروهها از چندماه پیش، زمان و مکان اجرا و رقم قراردادشان را میدانستند. آثاری تولید شد و برخی از آنها به جشنواره راه پیدا کرد».هنرمندان دفتر تئاتر عروسکی امیدوار شدند و فراخوان دوم را منتشر و دوباره 10گروه دیگر را انتخاب کردند. در حال نوشتن پیشنویس قرارداد بودند که مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی عوض شد و سیاستگذاری تئاتر عروسکی تغییر کرد. رئیسی ادامه میدهد؛ «سال 88 دو عامل باعث شد برنامه گروهها عقب بیفتد چون مدیر وقت اداره کل میدانست در آستانه رفتن است.
خیلی کم توانستیم ایشان را ببینیم و بعد هم بحث قرارداد تیپ پیش آمد و از ما خواستند شورای تئاتر شهر قراردادها را تصویب کند. به همین دلیل سال 88فقط یک نمایش، اجرای عمومی گرفت و بیشتر کارها ماند برای سال 89 و 90. آن زمان بیشتر توانستیم برای کارهای جشنواره نوبت اجرا بگیریم و مرکز فرصتی برای اجرای کارهای تولیدی نمیداد».
دلگیریهای فریبا رئیسی هنوز هم بیش از اینهاست. از همکارینکردن تالارهای تابعه اداره کل هم گله دارد؛ «سالنهای تابعه اداره کل همکاری نکردند، باز جای شکرش باقی بود که سعید اسدی مدیریت تالار مولوی، جور سالنهای مرکز را کشید و برخی از آثار در این تالار اجرا شدند».
سال 90هم آمد و به آخر نزدیک شد. کانون تئاتر عروسکی مانده بود و نیمی از تعهدات سال 88.برخی کارگردانها از اجرا منصرف شدند. رئیسی میگوید؛ «اسفند 90دیدیم مرکز مدیر ندارد. سرپرستی دارد که قدرت تصمیمگیری ندارد. بهتر دیدیم دغدغههایمان را به معاونت هنری منتقل کنیم. به آقای شاهآبادی از سالن گفتیم و قراردادها و اجراهایی که روی دستمان مانده و چشماندازی که نداریم. دیدیم برگشتهایم به زمان پیش از شکلگیری دفتر، بازگشت به عقب به جای حرکت به آینده. بعد که آقای آشنا آمد همهچیز را به ایشان منتقل کردیم و او تنها چیزی که گفت این بود که مرکز، سالنی برای تئاتر عروسکی اختصاص میدهد و من هم به ایشان گفتم حتی اگر این اتفاق هم بیفتد به سال 91نمیرسد درحالیکه ما برای امسال، تولیدات داریم». اینها بخش کوچکی از مشکلات بسیاری است که بچههای کانون تئاتر عروسکی دارند؛ اعضایی که همه از میان هنرمندان تئاتر انتخاب شدهاند و جزو کارمندان اداره کل هنرهای نمایشی نیستند. شاید تعلق آنها به جامعه تئاتری باعث شده حرفشان کمتر پیش برود؛ چیزی که فریبا رئیسی اینگونه بیانش میکند؛ «ما را هنرمندانی میبینند که روبهروی مرکز ایستادهایم. اگر ما هم مثل اعضای دیگر دفترها از کارمندان مرکز بودیم شاید میتوانستیم برای به کرسی نشاندن حرفهایمان از راهکارهای دیگری استفاده کنیم. با این وضعیت است که کانون روزبهروز ضعیفتر و ضعیفتر میشود».